علي دايي هميشه پر است از حرف هاي شيرين و خاطرات شنيدني او که شهرتش کم از پسته هاي خندان ايران نيست و همان طور که قالي ايراني را همه جا مي شناسند ، دايي هم نام بين المللي ورزش ايران است براي مان از خاطرات شيرينش گفته . از يک عمر تلاش براي در اوج بودن. با او رفتيم به روزهايي که خودش درباره شان مي گويد:« تيپ رو ني گاه ؛ سبيل ها رو!...» دايي در اين گفت و گو تنها راجع به يک عکس حرفي نزد. عکس شماره 28 که ما هم جايش را خالي گذاشته ايم.
1. اين متاسفانه يکي از بدترين شکست هاي دوران مربيگري ام بود. اين اولين شکست رسمي من در مقام مربي تيم ملي بود. متاسفانه دوستان خوش ذوق رسانه اي تان اين را چاپ کردند و من فقط مي توانم براي اين اتفاقات ابراز تاسف کنم. بازي با عربستان روز تلخي بود ، هم براي من و تيم ملي و هم براي مردم.
2. آن بازي را ما در عربستان باختيم. ولي خارج از بازي سفر زيبايي داشتيم به خانه خدا. البته روزي هم که باختيم واقعا سزاوار باخت نبوديم. بعد از بازي تيم مان را برديم سفر حج.اين عکس هم من و اشپيتيم و مدافع آفريقايي مان هستيم که از انگلستان آورده بوديم. خدا اسمش را الان يادم نمي آيد. چي بود؟ بچه خيلي خوبي بود.
3. واي خريد عيد. بديش اين است که حتي علي دايي هم که باشي ، بايد خريد عيد را بروي يعني مجبورم که بروم براي خريد عيد و در اوج شلوغي کارهايم هم خريد عيد را نمي توانم بپيچانم . راستي اين را هم بگويم که خدا را شکر هنوز اين توان را دارم که بتوانم پسته براي خانه ام بخرم.
4. مونتاژ نيست.عکس خودمان است. نمي دانم کجاست فکر کنم آمريکا باشد.اين عکس ها ما را ياد جواني هاي مان مي اندازد. نگاه کن چه لاغر بوديم و چه سبيلي داشتيم. اين ادامه تيم جام جهاني 98 است. من و محمد و کريم با هم جواني کرديم . چه روزهاي شيريني بود. يادش بخير. از خاطرات قشنگ زندگي ام اين است که بهترين دوران زندگي ام را در کنار نسل 98 بودم.
5. اين بدون شک بدترين حادثه سال قبل بود و متاسفانه هموطنان خوب آذري مان دچار يک مصيبت خيلي بزرگ شدند. نمي توانم خيلي از صحنه هاي تلخي بگويم که آنجا ديدم. خيلي دوست دارم بعد از عيد ببينم آيا کاري براي اين مردم شده؟ تغيير و تحولي شده؟ اميدوارم يک روزي برسه که دهات هاي ما صاحب بناهايي باشند که باعث نشود اين مصيبت هاي تلخ را ببنيم. واقعا تلخ بود. کاش روزي برسد که خانه هاي امن داشته باشيم و مردم اين طور داغ نبينند.
6. اين هم که لحظه پايان بازي ايران و استرالياست. باور نمي کنيد آن دقيقه هاي اخر سال ها گذشت تا تمام شود. چيزي که فکرش را هم نمي کرديم اتفاق افتاد. آن بازي يک معجزه بود و خدا خيلي چيزها را به ما نشان داد. ما فوتبالي خيلي ضعيف تر از استراليا بوديم ، 2 گل هم خورده بوديم اما يک دفعه بازي را برگردانديم. فکر کنم خدا آن روز مي خواست مردم را شاد کند و ما شديم وسيله اين کار. باورتان نمي شود من ديگر هيچ وقت جرات نکردم ان بازي را ببينم. الان که عکسش را مي بينم اشکم در مي آيد تا چه برسد به اينکه بخواهم بازي را دوباره ببينم.آنجا خدا مي خواست يک هديه اي به مردم ايران بدهد و بچه هاي تيم شدند وسيله اين هديه.
7. سال هاي خوبي در برلين داشتم. در ليگ قهمانان اروپا بازي هاي خوبي انجام دادم. اين آمبروسيني است. ما با ميلان در ميلان يک بر يک مساوي شديم ، گل اول را من زدم. فکر کنم يکي از بهترين بازي هايم در ليگ قهرمانان اروپا هم بود اين بازي.
8. اين هم که عادل خان فردوسي پور است. دوست خوب من که خدايي خيلي دوستش دارم. دوست دارم برنامه اش بهتر بشود . خودم فکر مي کنم برنامه اش يک کوچولو تکراري شده و خودش هم رفته سراغ پرداختن به حاشيه ها. عادل يکي از آنهايي است که من همه جوره دوستش دارم و قبولش دارم ، براي همين خيلي دوست دارم برنامه اش خيلي بهتر از اين باشد که بتواند فوتبال ايران را هدايت کند.
9. اين هم که عکس بازي هرتا با چلسي است. تو برلين من دو تا گل خوب به چلسي زدم. ما در تيم مان يک يار آمريکايي داشتيم. او قبل از بازي به من گفت من امروز سانتر مي کنم و تو با سر گل مي زني. اگر اين اتفاق افتاد بايد 5 هزار مارک به من بدهي. گفتم تو سانتر کن. اتفاقا گل اولي هم که زدم روي سانتر او بود و 5 هزار مارک را از من گرفت. البته بعد از بازي با پاداشي که از تيم گرفتم ، اين پول تلافي شد اما برايم يک خاطره جالب به جا گذاشت.
10. اين عکس هم فکر کنم تيم ملي ايران در دوره آقاي مايلي کهن بايد باشد. شايد براي بازي با عمان. علي منصوريان که يکي از دوستان خوب و خوش تيپ من است. او مربي تيم ب شده. آن طرف هم که آقاي قلعه نويي ايستاد. تيپ ها که آخرش است ولي امير قلعه نويي آن دوران چند بازي را کاپيتان تيم ملي ما بودند و هميشه بازيکن خوب و با تکنيکي بود. من در بازي با عمان دو تا گل خوب رفت و برگشت زدم که هر دو گلم را خيلي دوست دارم. خيلي بازي هاي سختي داشتيم. خدا را شکر که آن نسل ما هنوز هم در فوتبال هستند . به نظر من آن دوران دوراني است که ديگر به سختي در فوتبال مان تکرار مي شود.
11. حادثه تلخي که آخر سال 90 برايم افتاد. خدا را شکر که به خير گذشت و حادثه بدتري رخ نداد. آنجا باز در آن سختي توانستم دوستانم را بشناسم. کساني که دور و بر من هستند. خيلي خدا دوستم داشت که الان کنارتان نشستم. خيلي دلم براي احمدرضا تنگ شده خيلي وقته که نديدمش . بهزاد را هم که هر روز مي بينم. نظر لطف مردم و دعاي خير آن ها بود که مرا نگه داشت. بعد از تصادف وقتي خودم ماشينم را ديدم باورم نمي شد که از اين ماشين سالم بيرون آمده باشم!
12. من در بوندسليگا توانستم با بايرن قهرمان بشوم. بازيکنان خيلي بزرگي در اين تيم بازي مي کردند که همه از بهترين هاي دنيا بودند. از ماتيوس گرفته تا کان ، افنبرگ و ... من يک سال خيلي خوب هم داشتم. غير از اين قهرماني ما به فينال ليگ قهرمانان هم رسيديم. آن بازي را اگرچه باختيم اما رسيدن وحضور در فينال ليگ قهرمانان هم يک افتخار بزرگ است. خيلي بزرگ.
13. اين هم جايزه بهترين بازيکن سال آسياست. يکي از خاطرات خوب براي بازي هاي سال 99 . همان سالي که تجربه حضور در بايرن و هرتا برلين را داشتم برايم اتفاق افتاده است. اين يکي از آن جايزه هايي است که ديگر خيلي سخت... راستش گير فوتبال ايران مي آيد اما ديگر گير من و خداداد نمي آيد!
14. پرسپوليس آن سال خيلي تيم خوبي بود. بچه ها اکثرا ملي پوش بودند. شرايط آن سال ها با الان ، زمين تا آسمان فرق مي کرد. تيم خيلي خوبي داشتيم. البته ما دربي را آن سال باختيم. ولي من نفر دوم جدول گلزنان شدم. فرشاد پيوس آقاي گل شد . ولي در اين فصل خيلي از بازي ها را به دليل مصدوميت از دست دادم. من در بازي هاي جام ملتهاي آسيا در هيروشيما مصدوم شدم و خيلي از بازي هاي اين فصل را از دست دادم. ولي چه زوجي داشتيم من و فرشاد.
15. علي کريمي يکي از بهترين هاي تاريخ فوتبال ما بوده و هست. الان هم آرزويم اين است که مصدوميتش زودتر خوب بشود و بتواند برگردد به پسپوليس کمک کند. با حضور او پرسپوليس مي تواند اين فصل موفق تر هم باشد.
16. بازي ايران و آمريکا يکي از دو بازي تاريخي فوتبال ايران است. مثل بازي ايران و استراليا در سيدني اين بازي هم از ياد مردم نمي رود. فوتبال قشنگي بازي کرديم. در هر سه بازي عالي بوديم. بازي با صربستان باخت حق مان نبود. يک ضربه کاشته کارمان را خراب کرد. اين بازي هم که بچه ها سنگ تمام گذاشتند. من هميشه حسرت موقعيت خوبي را مي خورم که در اين بازي از دست دادم.
17. اين هم زماني که بايرن بازي مي کردم. تازه در بايرن فيکس شده بودم که آمدم به بازي هاي آسيايي بانکوک و خيلي ساده جايم را در اين تيم از دست دادم و ديگر هم نتوانستم جايم را پس بگيرم.
18. اين پايان يکي از بازي هاست که در خانه برنده شديم. آنجا عادت اين بود که بعد از هر برد تيم ، بازيکنان گروهي سمت تماشاگران مي رفتند و از طرفداران تشکر مي کردند. اين فرهنگ زيبايي است که بازيکنان تيم هاي ما هم مي توانند براي احترام گذاشتن به طرفداران واقعي ، انجامش بدهند. اصلا هم کار سختي نيست. تيم هايي مثل راه آهن طرفدار ندارند ولي تيم هاي بزرگ مان مي توانند اين کار زيبا را انجام بدهند.
19. بازي مان در همين فصل با فولاد است و من از قديم با مهدي اميرآبادي رفاقت نزديکي داشتم و هميشه سر به سر او مي گذاشتم که دماغت بزرگ است. الان هم با اينکه دماغش را چند بار عمل کرده باز هم همان حالتش را دارد. درباره راه آهن هم مي توانم بگويم با اينکه تدارک پيش فصل خوبي نداشتيم اما نتايج خوبي گرفتيم. شرايط خوبي را امسال داشتيم. مديريت همه جوره به تيم ما کمک کرد. با يکسري جوان آينده دار کار کردم. به جوان ها اعتقاد دارم و به کارم هم ادامه مي دهم.
20. اين هم بازي هاي آسيايي تايلند. فکر کنم اينجا فقط يک بازي به عمان بد باختيم. قبل اين بازي بچه ها مغرور شده بودند و همه جوره به خودشان مي باليدند. ما به همان غرور مان هم بازي را باختيم اما تيم خيلي خوب و کاملي داشتيم. اينجا اولين بازي هاي علي کريمي بود ، او پيستون چپ بازي مي کرد يا ستاره اي مثل علي موسوي که اصلا متوجه نشديم با آن همه استعداد چطور از فوتبال کنار رفت و حيف شد. ولي در همين تيم بزرگاني مثل محمد خاني ، خاکپور و زرينچه ، حميد استيلي ، مهدي مهدوي کيا که آن روز ها جواني موفق بود ، حضور داشتند.
21. اين هم که تيم ملي 98 است. خيلي دوست دارم تيم ملي ديگري بيايد مثل اين تيم که بتواند براي مردم دوست داشتني باشد اما خيلي سخت است تيمي به اين خوبي دوباره براي فوتبال مان شکل بگيرد. نگاه کن بازيکناني مثل باقري ، پيرواني خداداد ، مهدوي کيا و عابدزاده و ديگر بچه ها خيلي کم پيش مي آيد که باز هم کنار هم باشند.
22. دکتر دادکان ، يکي از بزرگترين و بهترين مديراني که در فدراسيون فوتبال بوده است. خود من به شخصه خيلي دوستش دارم. او حکم پدر را به ما داشت. متاسفانه در جام جهاني به او جفا شد. حقش نبود که اينجوري از فوتبال برود. مسائل سياسي باعث شد که از تيم ملي جدا شود.
23. اين هم بازي ايران و که است. من بازي با تايلند سرم شکست و در اين بازي هم با سر بانداژ شده بازي مي کردم. اين يکي از بهترين بردها و خاطره انگيزترين نتايج فوتبال ماست. اصلا اين بازي بود که که باعث شد تا من به آلمان بروم. نمايندگان آرمينيا آمده بودند تا بازي سئو هافبک کره اي را ببينند که در اين بازي از بازي من خوش شان آمد. اين بازي سرنوشت فوتبال من را عوض کرد. خدا من را دوست داشت و من را فرستاد آلمان.
24. از آقاي خاتمي آدم هرچه بگويد کم گفته است. ايشان کسي بود که خيلي به ورزش و تيم ملي علاقه داشت. فکر کنم دوران خوبي هم در مديريت مملکت ما داشت. من الان هم يکي از کساني هستم که اگر وقت کنم مي روم ديدن شان. از صحبت هاي شان استفاده مي کنم. با اينکه اصلا آدم سياسي نيستم اما ايشان را يک طور ديگر دوست دارم. هميشه دوست دارم از صحبت هاي ايشان استفاده کنم. خيلي وقت ها صحبت هايش خيلي به من کمک کرده. از کساني هستم که جداي از مسائل سياسي ايشان را خيلي دوست دارم.
25. علي پروين يکي از بزرگان فوتبال ما است. به غير از تيم ملي هيچ وقت نشد با علي آقاي پروين کار بکنم. هر بار ايشان آمدند پرسپوليس من رفتم يا رفته شدم ، هر وقت هم که من آمدم ايشان نبودند. اما يکي از افتخارات فوتبال ماست که هميشه برايش آرزوي موفقيت دارم.
26. منوچهر نوذري، خدا بيامرز يکي از کساني بودند که در جامعه هنر خيلي محبوبيت داشتند. خود من که خيلي دوست شان داشتم. هميشه از خداي بزرگ براي شان مغفرت طلب مي کنم.
27. نه مشکلي ندارد. درباره اين عکس هم حرف مي زنم. آقاي مايلي کهن مربي من بودند و هستند . من هر بار هم که ايشان را در زمين مسابقه ببينم احترام مي گذارم. بزرگترم بودند اما بعضي از چيزهاي ايشان را قبول ندارم و مطمئنا هميشه جلوي اين چيزها مي ايستم اما به عنوان پيشکسوت و بزرگتر هميشه قابل احترام است. ولي به هيچ عنوان در بعضي مسائل قبول شان ندارم.
//// 28. راجع به اين عکس صحبت نمي کنم ، برويم بعدي.
29. زندگي عشق ، همه چيز من است. يک لبخندش را با دنيا عوض نمي کنم.
30. اين لطف خدا بوده ، من هيچ وقت لطف خدا را فراموش نمي کنم. عزت و آبرويي که بهم داده را فراموش نمي کنم و هميشه سپاسگزار و شکرگزار آن بالايي هستم.
31. ما دوران خوبي را با آقاي کاشاني داشتيم. دو قهرماني آورديم. ولي اواخر با هم به مشکلاتي خورديم که دورمان کرد. من از 4 ماه قبلش چيزهايي را فهميده بودم. به ايشان هم گفتم خودت به من از الان بگو اگر قرار است سال بعد با هم نباشيم ، دست بدهيم و دوستانه جدا بشويم تا کسي با مانع من را از پرسپوليس جدا کند. گفتم مثل دو تا مرد دست مي دهيم و از هم جدا مي شويم. ولي خاطرات خوش مان خيلي بيشتر از خاطرات تلخ مان بوده است.
32. فکر کنم منظورتان پرش هايم باشد. من هميشه خوب مي پريدم و خوب سر مي زدم چون برايش خيلي زحمت کشيده بودم. اين را هم بايد بگويم ممنون و وامدار زحمات مربي خوبم در استقلال اردبيل هستم. در برف ساعت ها مي ايستاد و مرا مجبور مي کرد که به يک چوب با هد ضربه بزنم. اين قدر تمرين کردم تا ياد گرفتم و هميشه اين زحمت او به کمکم آمد. واقعا او و استقلال اردبيل نقش بزرگي در زندگي ام داشت و مديون شان هستم.
33. اين هم روزهاي اول مان در آلمان است ببينيد تيپ آن روزها و امروزمان چقدر فرق کرده است. چه خوش تيپ بوديم ، من و کريم! يادش به خير بيله فلد.
34. من سيد حسن خميني را خيلي دوست دارم. بعضي وقت ها هم با او صحبت مي کنم. تو اين مدت هم چند باري ديدمش . کري استقلالي هم که برايم بخواند خيلي مهم نيست من دوستش دارم و کاري به اين چيزها ندارم . خودش را خيلي دوست دارم.
35. همه زندگي ام را مديونش هستم. چه مي شود درباره مادر گفت.
36. خداداد رفيق صميمي و عزيز من. او فوتباليست بزرگي بوده که خيلي از موفقيت هايم را مديون بازيکنان و هم تيمي هايي مثل او هستم. هميشه شوخ بود. من هميشه با او بودم خوب گاهي هم با هم مشکلاتي پيدا مي کرديم. اما هميشه با هم دوست بوديم تا الان رابطه خوبي داريم. خيلي دوستش دارم. او بايد در مربيگري خيلي موفق تر از اين باشد.
37. اسنوکر بازي مورد علاقه ام
:: موضوعات مرتبط:
عکس های جالب ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0